چکیده:
مجتمع مسی هنرمندان، با هدف ایجاد فضایی با توجه به نیازها و خواستهای آنها و همچنین فضایی برای تعاملات اجتماعی این قشر در تقویت مفهوم همسایگی طراحی گردیده است. تقویت این مفهوم سبب میگردد محیط مناسبی برای هنرمندان با نیازهای متفاوت نسبت به دیگر افراد فراهم سازیم. همچنین یافتن راهکارها و ااماتِ طراحی مسکن هنرمندان و تدقیق آن ها به واسطه ی مشارکت مردمی از اهداف دیگر این پژوهش می باشد. نتایج مبانی نظری نشان میدهد که مطالعه ی این معیارها و اهمیت و ضرورت شناخت آنها، تاکنون به دقت صورت نگرفته است. سئوالی که در این پژوهش مطرح میشود این است که ساخت چنین مجموعه هایی تا چه حد لازم است و در صورت وم چه تمهیداتی باید در نظر گرفته شود؟ شایان ذکر است که در بسیاری نقاط دنیا خانه، آپارتمان یا مجتمع های مسی مختص هنرمندان طراحی و ساخته شده و این ضرورت مورد توجه قرار گرفته است.
این پایاننامه در قالب هفت فصل -پنج فصل اول شامل مبانی نظری و دو فصل دیگر، مبانی طراحی- به نگارش در آمده است.
در فصول مبانی نظری ابتدا به بررسی مفهوم خانه و مسکن پرداخته و سپس به شناخت روانکاوانه ی هنرمندان و روحیه و نیازهای خاص آنها پرداخته میشود و پس از آن ویژگی های مسکن مطلوب از لحاظ روانشناسی محیطی تحلیل می گردد.
در ادامه جمعبندی مطالعات میدانی و نتایج به دست آمده از مصاحبه با هنرمندان بحث میشود و نمونه های موردی موجود در سراسر دنیا به توجه به موارد ذکر شده بررسی و دسته بندی می گردد.
در فصول نهایی به چگونگی شکل گیری کانسپت ها که از حاصل از جمع بندی مطالعات میدانی و مبانی نظری است پرداخته میشود و اهمیت نیازهای متفاوت هنرمندان با دیگر اقشار تاکید و در نهایت طرح پروژه معرفی می گردد.
چکیده:
هریک ازشهرهای ایران دارای ویژگی مختص به خود هستند که آن شهر را از دیگری متمایز می سازد. خلیج فارس همواره یکی از عمده ترین مسیر های تجاری بوده است و بوشهر نیز که یکی از قدیمی ترین قطب های تجاری منطقه در آن زمان بوده است از این ویژگی مستثنی نیست . این ویژگی تجاری آن بر زندگی مردمان آن نیز تأثیر فراوان گذاشته و با زندگی روزانه آن ها عجین شده و امرار و معاش آنان از طریق دریا بوده است، به صورتی که روزانه شاهد فعالیت های تجاری و بازرگانی در کنار اسکله و بر روی باراندازها بوده اند.لیکن این بندر گزینه خوبی برای ساماندهی در راستای توسعه و احیا کردن پیشینه گذشته و تاریخی آن در زمینه حمل ونقل کالا و فعالیتهای بازرگانی، تجاری و ادغام آن ها با متدهای روز دنیا است. در بخشهای آغازین این رساله در مورد طراحی محیطی ساحل ها و سیر اقدامات و آنچه از گذشته تا به امروز جوامع برای ساماندهی بنادر و سواحل صورت گرفته شده است و در ادامه ابعادهای مختلف منظر و عناصر فضای شهری مورد بررسی قرار گرفته شده است. پس از تعاریف وتحلیل چندنمونه به بررسی جانمایی های موجود وآنچه که مؤثر وکارا برای ساماندهی بدنه ی ساحل بوشهر بوده مورد پژوهش و تحقیق قرار گرفته شده است و در این رساله انتظار می رود با نزدیکی مردم به محل ورود کالا باعث حس اعتماد و انگیزه ی هرچه بیشتر آن ها شده و این امر نه تنها جنبه تجاری بلکه باعث ایجاد تعامل اجتماعی و رونق بخشیدن به بدنه ساحل خواهد شد. از آنجا که امروزه اجازه بودن مردم در این سیکل داده نمی شود ما در این پژوهش بر آنیم که با آخرین متد حمل و نقل ، تجربه لمس و آشنایی هر چه بیشتر مردم با نحوه عملکرد آن و نزدیکی بیشتر آنها با آمدن به مرکز کالا با حفظ حریم های لازم صورت پذیرد .
چکیده:
توسعه شهرها و گسترش روند آپارتمان نشینی، تغییرتعاملات اجتماعیـفرهنگی و تغییر ساختار خانواده ـ گسترده به هستهای ـ از عوامل محدود شدن و یا حذف فضای باز خانه است. هرچند گذر زمان تغییرات اجتناب ناپذیری در فرهنگ ونیازهای آدمی به وجود میآورد، اما برخی نیازهای انسان که به خصوصیات روانی و فردی او باز میگردد از جمله نیاز همیشگی او به فضای باز، تعاملات اجتماعی، خلوت و محرمیت پایدارند؛ چنانکه فقدان فضاهای اجتماعی حمایت کننده منجر به افت کیفیت مسکن معاصر شده است.
حیاط، که در گذشته محل شکل گیری بسیاری از رفتارهای فردی واجتماعی بوده است، نقش خود را از دست داده تا حدی که میتوان گفت، حیاط در یک مجتمع مسی فضایی منفی یا طراحی نشده است. در مواردی هم اگر فضایی در نظر گرفته شده، به علت اینکه عرصههای خصوصی و جمعی از یکدیگر جدا نشدهاند و هیچ یک حرمت و حریم خویشتن را نیافتهاند، کارایی چندانی ندارند».
دراین پژوهش، طراحی فضاهای باز عمومی در طبقات چندین نمونه موردی، بررسی شده است. نتایج حاصل از تحلیل نمونهها،مطالعات کتابخانهای و میدانی، نشان از آن دارد که با طراحی صحیح میتوان فضاهایی، مابین عرصه عمومی تا خصوصی با تاکیدبرمحرمیت و با هدف افزایش تعاملات اجتماعی در بین ساکنین ایجاد کرد، که این عامل میتواند کیفیت زندگی در مجتمع مسی راارتقاء دهد. وجوه اشتراک اجتماعی ساکنین، که از قشر متوسط بالای محله بیشه حبیب اصفهان میباشند، کلیدیافتن راه کارهای اصلی پاسخگویی مطلوب به نیازهایشان دراین مجتمع بوده است.
چکیده:
در گذر از میان دو جهان واقعی و مجازی، ح س ما، از چیزی که به آن واقعیت مینامیم با تغییرات فراوانی روبرو می شود، بطوریکه خود را در شبیه سازیهای حس ی غوطهور می بینیم. چیزی که در دنیای مجازی، واقعیتها به شکل مجازی باز نمایی می کنند و تلاش می کنند محیطهای جدیدی، موازی و در راستای جهان واقعی خلق کنند ،که تخی لی هستند .
. در دنیایی که وضعیت گذر از عصر صنعتی به فرا صنعتی )جامعه اطلاعاتی(، گذر از رسانههای مدرن به رسانه های پست مدرن وگذر از جهان واقعی به جهان مجازی در آن مشاهده می شود، نقش معماری، در فضای بین این دو عالم، در بر آوردن نیازهای سن تی و مدرن، که حرکت به سمت جهانی شدن و حفظ هویت و فرهنگ محلی و بومی می باشد، چیست؟ در یک بیان کلی میتوان تاکید بر این مورد داشت که مهارت زندگی برای مطابق شدن با رشد فزاینده ابزارها و امکانات نوین، نیاز به شناخت آموزش و به نوعی توجیه کردن دارند و به افراد جامعه آموزش کاربری همراه با بینش کاربردی باید داده شود که این خود ضرورت بوجود آمدن یک مرکز منسجم با اهدافی شامل موارد زیر می باشد که عبارتند از :
چکیده:
پیوندهایی که در یک گروه کوچک به دست و پای فرد بسته شده بودند حال برای همیشه پاره شده اند.او در میان توده ای از انسان هایی که با اصل ونسب مختلف در شهرها دور هم جمع شده و موجودیت غیر قابل انکاری دارند گم می شود.مردم زیادی در اطراف شخص هستند که او فقط گذری با آنها روبرو می شود و از این رو با هیچ یک از آنان نمی تواند از نزدیک آشنا شود.اینجاست که باید او را دریافت و به شیوه ای که پسندیده است سلامت روان را به او برگرداند.
با توجه به ویژگیهای امروزی زندگی شهرنشینی و تبعات آن برای مردم وم به وجود آمدن فضایی که امکان حضور سازنده مردم و به ویژه جوانان را در عرصه جامعه فراهم آورده احساس می شود.
توسعه و ترویج اندیشه علمی و فرهنگی و هنری و برگزاری نشست ها و کلاس های آموزشی،امکان مطالعه و جست وجو در سایت و … از اهداف این مجموعه فرهنگی می باشد.
از طرفی هر ساختمان باید به گونه ای طراحی و ساخته شود که نیاز آن به سوخت فسیلی به حداقل ممکن برسد.
شکل و نحوه استقرار ساختمان و محل قرارگیری فضاهای داخلی آن می تواند به گونه ای باشد که موجب ارتقا سطح آسایش درون ساختمان گردد و در عین حال از طریق عایق بندی صحیح سازه موجبات کاهش مصرف سوخت فسیلی پدید آید.از جمله مزایای چنین ساختمانی،کاهش مصرف انرژی و استفاده از انرژی های طبیعی در مصرف روزمره،به کارگیری شیوه های مناسب برای کاهش انرژی هدر رفته و یا کنترل آن و بهینه سازی مصرف انرژی،توجه به خواص اقلیمی منطقه،طراحی با مصالح نزدیک به طبیعت در رسیدن به بیشترین کیفیت زندگی در سایه اتکا به محیط زیست می باشد.
اهداف کلان پروژه:
طراحی مجموعه فرهنگی در تهران با رویکرد کاهش مصرف انرژی
اهداف خرد پروژه:
-توجه به توسعه و ترویج اندیشه فرهنگی
-ایجاد فضای مناسب
اقلیم حالات عمومی هوا بر اساس متوسط مشاهداتی است که در طی چندین سال صورت گرفته است. اقلیم هر منطقه از مشاهدات دراز مدت فاکتورها جوی و بررسی منفرد و ترکیبی این فاکتورها تابش، حرارت محسوس، فشار، باد، رطوبت نسبی، نقطه اشباع، ابرها، مه، شدت و نوع ریزشهای جوی، تبخیر و تعرق 6 و غیره حاصل می گردد (کسمایی، 1391).
در بررسی و مطالعه دانسته های اقلیمی باید بین عنصر و عامل اقلیمی تفاوت قائل شویم. دما، رطوبت، فشار و تابش خورشید، هرکدام یک عنصر اقلیمی تلقی می شود. تلفیق و آمیزه ای از این عناصر را که معرف یک حالت فیزیکی معین در اتمسفر است مانند گرما، بارش و ابرناکی نیز یک عنصر اقلیمی در نظر میگیرند. اما عامل اقلیمی، عاملی است از قبیل ارتفاع، جهت و پوشش که به نحوی در فضای مورد مطالعه تأثیر داشته باشد. گاهی یک عنصر اقلیمی میتواند عاملی برای عنصر دیگر باشد. مثلا دما برای رطوبت، رطوبت برای ابرناکی و ابرناکی برای تابش، عنصر اقلیمی به شمار می آیند. تشخیص کیفیت واقعی عوامل و عناصر یادشده در سنجش یا دیدهبانی، به هدف بررسی و شیوه مطالعه بستگی دارد (کاویانی، ۱۳۹۱: ۲۷).
نکته حائز اهمیت این است که عناصر اقلیمی قابل تغییر هستند، ولی عوامل اقلیمی همیشه ثابت هستند و میتوانند بر عناصر اقلیمی تأثیرگذار باشند.
توجه به اقلیم و عناصر اقلیمی در معماری می تواند سکوی پرشی برای پرواز به سوی معماری پایدار باشد. دقت در این امر مهم جهت استفاده بهینه از نیروهای طبیعی نظیر خورشید و باد، حائز اهمیت میباشد. برخی عناصر اقلیمی تأثیرگذار در معماری عبارتاند از: تابش آفتاب، دمای هواء رطوبت هوا، باد و بارندگی میباشد.
از نظر مقیاس منطقه مطالعه، آب و هواشناسی به شاخه های ذیل تقسیم می شود (کاویانی، ۱۳۹۱: ۲۹).
اقلیمی است که سیستم های بزرگ جوی و گردش سیاره ای پدید می آید و قالب اصلی آن را اغتشاش های بزرگ مقیاس جوی از جمله سیکلونها و آنتی سیکلون ها، موجهای بلند و رودبادها تشکیل می دهند. سیستم های مذکور، در مقیاس های زمانی روز، هفته و ماه عمل کرده، مناطق وسیعی از سطح کره زمین را زیر نفوذ خود قرار میدهند.
اقلیمی است که تحت تأثیر عوارض سطح زمین شکل می گیرد و بر حسب مورد، اقلیم دامنه، دره، ساحل، مرداب و غیره نامیده می شود. مکانیسم های مربوط به این اقلیم محدودند (همچون نسیم دریا و خشکی) و اصولا در مقیاس ساعت می توانند عمل کند.
جزئی است از اقلیم متوسط که اصولا نتیجه ناهمگنی پوششی عوارض سطح زمین است و با توجه به آن می توان از اقلیم مزرعه، جنگل، شهر و غیره نام برد.
این اقلیم که کوچکترین واحد اقلیمی به شمار می آید، تحت شرایط فیزیکی دقیق و ظریف سطح زمین (بافت، جنس، رنگ و شیب) شکل میگیرد. مکانیسمهای ریز اقلیم"، زیر نفوذ اصطکاک باد در سطح زمین هستند و بین عناصر جوی را در فواصل کوچک تشدید
زمینه گرایی در معماری از تفکرات دوران باستان که درباره نظم و هماهنگی وقرارگیری ساختمان در راستای اشکال مجاور است سرچشمه میگیرد. اصطلاح زمینه گرایی نخستین بار توسط استوارت کوهن واستیون هارت به کار برده شد. این مطلب از اواخر دهه 1350 شروع شد. و در سال 1355 توسط کالین رو و باب اسلاتزکی با ارائه مقاله ای با عنوان "شفافیت عرضی و واقعی" ادامه داده شد. و در سال 1970 دانشجویان دانشگاه کورنل به قرار گیری ساختمان در زمینه وتلفیق زمینه و بافت توجه نمودند (بحرینی؛ 1388).
شاید بتوان موضوع زمینه گرایی را در سه دوره فکری دسته بندی کرد چرا که در دوران پیش از معماری مدرن پایداری سنت های اجتماعی و محدودیت مصالح و روش های ساخت ، همگی به کمک آمده و درجه ای از پیوستگی بصری اجتناب ناپذیر گردید. در دوران معماری مدرن هم بسیاری از ساختمان ها هنوز با مصالحی از قبیل آجر و چوب ساخته می شدند. به همان شکلی که در طی قرن ها به کار گرفته می شده است و نمونه هایی از آن گواه بر توجه معماری مدرن به بستر طبیعی طرح می باشد. اما توجه به زمینه در معماری به دوران پست مدرن بر میگردد.معماران ، ساختمان های دوران مدرن را دیده بودند. و به انتقاد از این سبک پرداختند. و درصدد رفع کاستی های موجود در این سبک برآمدند. به گفته رابرت استرن، پست مدرنیست ها دارای اصولی مشترک هستند:
عنوان زمینه از واژه لاتین Contexere به معنی باهم یکی شدن (یکپارچه وممزوج شدن) می آید. در یک مفهوم معمارانه، زمینه می تواند به مثابه کل متحد ویکپارچه فرض شود. که معنای اجزای گوناگونیک ساختمان را می دهد. زمینه، محیط و مجموعه پیرامونی یک عنصر است. از این رو، زمینه مشار به ارتباط، اتصال، هم نشینی و هم بافی میان اجزاست. و در بستر شهری، به گونهای قیاسی، می توان زمینه را اتصال و همنشینی میان بناها خواند. منظور از زمینه همان متن، بستر و محیطی است که معماری در آن شکل می گیرد. و تئوری زمینه به این می پردازد که چگونه طراحی محیطی و طرح توسعه جدید باید با زمینهاش مرتبط باشد زمینه در ابعاد مختلف در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و ساختاری (کالبدی ، کارکردی و.) در معماری مطرح است. این تاثیر در مقیاس های مختلف قابل بررسی است. می توان گفت ذهنیت هر هنرمند ناشی از همین عوامل است (شولتز؛ 1388).
رابطه بین یک پدیده هنری و زمینه اش بسیار حائز اهمیت است ، به نحوی که با جابه جایی آن ، خللی در اثر ایجاد شده وزمینه خالی و گاه ناقص به نظر میرسد. این ارتباط به نحوی است که ایجاد وابستگی می کند تا حدی که گاه جابه جایی با بر هم زدن این ارتباط، ایجاد شوک کرده ودور از انتظار است. فرم وزمینه در تکمیل و تکامل یکدیگر موثر می باشند وهمواره بخشی از معنای اثر وابسته به زمینه آن می باشد.لذا بررسی خصوصیات زمینه وشناسایی قابلیت های ویژه آن ، که آن را از بقیه متمایز می کند. از گام های اساسی اولیه خلق اثر معماری می باشد. ماریو بوتا اولین عمل معماری را تعریف سایت و شناسایی عوارض زمین مطرح می کند. معماران زیادی این امر را اولین گام در طراحی دانسته اند. و شناسایی متن اثر هنری ویا ایجاد تغییر و دگرگونی در معماری را به نوعی دگرگونی در وضع موجود به سمت ایجاد وضعیتی مطلوب معرفی کرده اند. رابطه ساختمان با زمینه و توجه به زمینه در حالت های مختلفی، نظیر هارمونی، تعامل ، تقابل و تضاد با زمینه قابل بررسی و اثر آن در فرم کلی مشخصه های بصری فرم ، نحوه قرارگیری آن و. مشهود می باشد. جهت تقویت رابطه بین اثر وزمینه، بسط و گسترش خصوصیات هریک در دیگری می تواند بسیار موثر باشد. و اما زمینه گرایی بینش فلسفی است که هر رویداد را به مثابه عملی لاینفک از زمینه موجود و تاریخی مستمر و مداوم میداند.و در رویکردی کارکردی وبنیادگرایانه در ارتباط با حقیقت ومعنا در نظر گرفته می شود. ریشه استعاری زمینه گرایی عمل در زمینه است. ملاک زمینه گرایی کار موفق یا عمل موثر می باشد (Eric J. Fox, 2008). هر پدیده در محیط پیرامون خود تاثیر می گذارد و از آن نیز تاثیر می گیرد و در تعامل بایکدیگر هستند. در واقع کلی هستی به هم پیوسته است و هر جزئی موثر در کل می باشد. منظور زمینه گرایی، احترام به زمینه و پنهان شدن در محیط و متن نیست، بلکه اثر بخشی آن در خلق فرم ، وابستگی بین فرم وزمینه ، نحوه افزایش تعامل و رابطه بین آنها به صورت آشکار و پنهان است (اعرایی؛ 1392).
یک تئوری جامع در درباره وضع موجود در فرهنگ غربی بر اساس ت منطقه بندی در سال 1794 شکل گرفت. و به نام (بدیع) شناخته شد. شامل اصولی مانند اصلی هماهنگی که به برنامه ریزی سایت کمک کرده است. باید برای طراحی خانه نیز به کار گرفته شود . که باید آن ساختمان یا بنا متعلق به دوران ، کشور و مکانی که در آن ساخته می شود. شباهت داشته باشد. و مصالح باید از جنسی خوب و رنگی باشد و ترجیحا مصالح بومی و. باشد. تئوری (بدیع) باعث مرتبط ساختن معماری به شرایط موجود سایت و محیط آن می باشد. و برای این کار از عواملی مانند اقلیم ، دید ومنظر، سن، فرهنگ، رنگ ، جنسی ، مصالح و سبک استفاده می کند. زمینه را می نوان شامل توپو گرافی محلی ، وضعیت پوشش گیاهی ، بافت شهری شامل میزان تراکم بنا - خیابان ها و پیاده روها و نسبت آنها با یکدیگر، جنسی مصالح، ترکیب بندی مصالح ، همجواری بناها بایکدیگر، جغرافیای منطقه، میزان ترافیک شهری ، موجودات زیستی و. دانست. البته تمام عناصر لازم نیست که در یک زمینه موجود باشد. بلکه بسته به هر سایتی ممکن است تعدادی از این عناصر موجود باشد (مصلحت جوماکلوانی و روشن، ۱۳۹۵).
انسان نه تنها طبیعت ، بلکه خود ، اجتماع وفرهنگ را نیز می سازد. یکی از اصول اساسی مارکسیسم این است که انسان به عنوان موجود یی زیست شناختی بخشی. طبیعت است. ومکان انسان ساخت فهم او. محیط اش نمایان می سازد، تکمیل می کند و نمادینه می سازد. به علاوه می تواند تعدادی از معناها را گرد هم آورد. بناها با قرار گرفتن بر روی زمین وبا برافراشتگی شان به سوی آسمان به محیط شان مرتبط اند. برهمین مبنا معماری زمینه گرا به ضرورت توجه به محیط پیرامون اثر معماری تاکید دارد و بر این باور است که توازن میان معماری و محیط می تواند هم برای خود اثر وهم برای زمینه اثر عاملی موثر و تقویت کننده باشد. بنایی است که سایت آنرا می طلبد، در نظر او معماری وزمینه در تعاملی دوجانبه پایه گذار معماری هستند. در معماری زمینه گرا معماری نه برای مکان شدن عمل می کند و نه برای فضا شدن بلکه به باز تولید نیروی محیطی و مکمل های متا فیزیکی آن است. راه های چندی ، برای طراحی ساختمانی جدید به صورتی همگون و موافقی با زمینه معماری اش وجود دارد. از یک سو طراح می تواند عینا عناصر معماری را از ساختمان های اطراف کپی کند و از سویی دیگر از فرم های کاملا جدید برای دگر گون کردن و بهبود بخشیدن ویژگیهای بصری ساختمان های موجود بهره جوید. نظریه معماری زمینه گرا مبتنی بر هر یک از راهکارها یا راهی میانه ، رضایت بخشی است، مشروط به این که با مهارت انجام گیرد. در هر شرایطیاگر به جای سبک های تقلیدی و یا نوآوری های افراطی، روابط بصری مستحکم و روشنی به وجود آمده باشد، مایه آزردگی بصری نخواهد بود. دیدگاه معماری زمینه گرا آن است که اصول زیبایی خاصی که توسط گروه های مختلف مطرح می شود باید تابع هدف بزرگتر و عالی تر یعنی خلق سیمای شهری مطلوب باشد به طوری که معماری جدید به گونه ای سازگار با معماری قدیم تلفیق شود (اعرایی؛ 1392).
برولین در کتاب خود با عنوان "معماری زمینه گرا" به سوالاتی درباره نقاط ضعف وقوت این رویکرد پاسخ داده است: چه نکاتی ارزش، زمینه ای معین را مشخص می کند؟ در ابتدا اهمیت تاریخی، فرهنگی، ودرجه همگنی را در نظر می گیریم. اگر از این لحاظ فاقد ارزش بود، به سنت منطقه ای نگاه می کنیم .اگر آن هم جوابگو نبود، باید به قدری پرتوان کار کرد که نتیجه آن زمینه ای برای دیگران باشد. اگر در موقعیتی هستیم که نو و کهنه باهم در کشمکش هستند باید توجه داشت مردمی که قرار است در آن وضعیت زندگی کنند کدام را زیباتر و معنی دار تر می انگارند. وقتی زمینه همگن نیست و امیزه ای از عناصر گوناگون است چه باید کرد؟ اگر زمینه بطور مطلق ناهمگن است، باید گفت که دیگر زمینه ای وجود ندارد که بتوان تداوم بصری را در آن تجربه نمود. در این حالت باید به نمونه های موفق که مورد توافق عامه و متخصصان است رجوع کرد. چه وقت می توان شکاف تندروانه با زمینه ایجاد کرد؟ در موارد خاصی، به خاطر ارزشی نمادین و یا زدودن ناهمگن می توان زمینه را نادیده گرفت (همان).
لذا تعریف ما از معماری زمینه گرا معماری است که به خلق آثار مطلوبتر و متعالیتر در موازنه محیط منجر می شود، معماری که در عین حال به گونه ای ضمنی به تمایز مکانی نظر دارد به صراحت تداوم ارزش های کالبدی و غیر کالبدی مکان یا زمینه موجود را خواستار است با این حالی خلق ارزشهای جدید را نفی نمی کند ، رویکرد اصلی زمینه گرایی، درک ارزش های زمینه و تداوم ان ها در آینده است.
درباره این سایت